بحث ضرورت پالایشگاه سازی در کشور مدتی است که به محور اصلی مباحث انتقادی علیه وزارت نفت تبدیل شده است، رسانههایی وزارت نفت را به کمکاری در احداث پالایشگاه در کشور متهم میکنند و چنین جلوه میدهند که نساختن پالایشگاه در کشور طی هفت سال گذشته باعث شده است تا تحریم علیه ایران محسوستر شود، اساساً این انگاره که تحریمهای کاخ سفید علیه اقتصاد ایران به دلیل کاستیهای مدیریتی در داخل کشور نافذتر شده است یکی از محبوبترین سناریوهای یک طیف فکری سیاسی- اقتصادی در ایران است اما از چه زمانی این انگاره که نساختن پالایشگاه در ایران تحریمها را تشدید کرده قوت گرفت؟
نامهای که سنگ بنای یک جریان شد
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران به نقل از هفته نامه سرزمین انرژی، نهم بهمن 97 و در حالی که چند روز به چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مانده بود نامهای به امضای 72 نماینده مجلس وقت منتشر شد که در آن تصریح شده بود عدم توجه به ظرفیت تولید محصولات پالایشگاهی جهت ارتقای رشد اقتصادی کشور از دیگر ضربات و خسارات مدیریتی آقای زنگنه بر صنعت نفت و گاز کشور بوده است، البته در همین نامه بندهای دیگری هم به موضوع ضرورت پالایشگاه سازی در ایران پرداخته بود از جمله اینکه« حمایت از احداث پالایشگاههای کوچک در داخل و خارج از کشور با امکان فروش خوراک به آنها وتسویه مالی مدتدار و توسعه ظرفیتهای پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی کشور در داخل و خارج که میتواند منجر به خنثی شدن بخش اعظمی از تحریمهای نفتی شود» به عنوان یکی از بندهای پیشنهادی ذکر شده بود، از آن روز بهمن 97 تا امروز یک خط ثابت رسانهای مساله ضرورت احداث پالایشگاه در کشور را به عنوان یکی از مسیرهای قطعی رفع تحریم به افکار عمومی القا کرده است، در سویی دیگر بیژن زنگنه به کمکاری و غفلت در احداث پالایشگاههایی که میتوانست ایران را از زیرفشار تحریمهای آمریکا خلاص کند متهم میشود، اما این گزاره فکری تا چه حد درست است؟ آیا به راستی با ساختن پالایشگاه تحریمهای اقتصادی آمریکا بر علیه بخش انرژی ایران بیاثر میشد؟
اوضاع صنعت پالایش نفت ایران چگونه است؟
امروز در 9 پالایشگاه نفت خام ایران، ظرفیت پالایشی حدود 1.900 میلیون بشکه نفت خام وجود دارد، علاوه بر این در پالایشگاه میعانات گازی ستاره خلیجفارس هم حدود 360 هزاربشکه میعانات گازی تولیدی در میدان پارس جنوبی استحصال و به فرآورده تبدیل میشود، ایران با همین ظرفیت و با همین کارنامه پالایشی علاوه بر اینکه در تامین نیازهای داخلیاش خودکفاست در زمره 15 کشور بزرگ دارنده ظرفیت پالایش نفت در جهان است، ما تا پیش از تحریمهای اخیر ظرفیت تولید روزانه 4.1 میلیون بشکه نفت داشتیم هرچند با طرحهای جدید در غرب کارون این امید وجود داشت که ظرفیت تا سال 1400 به حدود 5 میلیون بشکه برسد اما به هر روی ما به عنوان ظرفیت محتمل میتوانیم عدد 4.6 میلیون بشکه را در نظر بگیریم از این میزان حدود 2.300 میلیون بشکه راهی شبکه صنعت پالایش کشور میشد و آنچه باقی میماند حدود 2.300 میلیون بشکه دیگر بود، که منتقدان دقیقا روی همین ظرفیت تاکید دارند و معتقدند باید کاری میکردیم که این ظرفیت به جای تولید و صادرات نفت خام به تولید فرآورده و صادرات محصول اختصاص مییافت!!
حقایقی که دیده نمیشوند
نخستین حقیقتی که دیده نمیشود این است که برای ایجاد ظرفیت جدید پالایشی در کشور نیاز به سرمایه داریم، از سال 1392 تا همین امروز در هیچ مقطعی از زمان چه پیش از برجام و چه در دوران اجرای برجام، صنعت نفت ایران به چنین حجمی از سرمایه دسترسی نداشته است، اگر نظر روی جذب سرمایهگذار خارجی است که آن هم با بالارفتن ریسک ایران در اثر تحریمها به سرعت از کشور خارج میشد اما به هر روی این واقعیت به صورت عجیبی نادیده انگاشته میشود که در همه این هفت سال صنعت نفت ایران از دسترسی به سرمایه چند ده میلیارد دلاری که بتوان به اتکای آن دو یا سه مجتمع پالایشگاهی بزرگ برای جذب ظرفیت 2 میلیون بشکهای نفت خام ساخت را نداشته است، یک موضوع مهمتر دیگر که در دیدگاه همه منتقدان و سردهندگان فریاد « چرا پالایشگاه نساختید» دیده میشود این است که اساسا درک و اشراف درستی بر اقتصاد صنعت پالایش نفت ندارند، فارغ از اینکه به مسائل فنی - امکانسنجی مهمی همچون مارجین و تقاضای بازار توجهی نمیشود، بسیاری از منتقدان اساسا با طیف محصولات تولیدی مجتمعهای پالایشگاهی آشنایی ندارند، گمان غالب بر این است که پالایشگاه یعنی تبدیل نفت خام به بنزین، و چون بنزین مشتری دست به نقد در خیلی از مناطق جهان دارد پس همین معادله به معنای شکست تحریمها و رسیدن ایران به « دروازههای سعادت » فرآورده فروشی است.